مهدیس

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

عالمه غیر معلمه

24 اردیبهشت 1393 توسط مهدیس

دو جمله جاودانی شیرزن کربلا حضرت زینب کبری سلام الله علیها
وقتی حضرت زینب (س) در قتلگاه بدن قطعه قطعه شده حسین (ع) را دید بجای ضعف در برابر دشمن غدار، بدن برادر را کمی بلند کرد و رو به آسمان گفت: اللهم تقبل منا هذا قلیل القربان. خداوندا! این قربانی اندک را از ما بپذیر!!
سبحان الله!…که این قربانی “قلیل” ست!!…..
در مجلس ابن زیاد هم هنگامی که او از روی شماتت به زینب علیهاالسلام گفت: “دیدی که خداوند با برادر و خاندانت چه کرد؟” زینب علیهاالسلام در پاسخ فرمود: “ما رأیت الا جمیلا…؛ جز زیبا(یی) چیزی ندیدم،«ما رأیت الا جمیلا » یعنی در اوج بلا زیبایی توحید و بلکه بالاتر ازآن جلوه ذات “جمیل” جل و علا را دیدن…..
شهادت اسوه صبر و شکیبایی ،ام المصائب دشت کربلا بر تمامی شیعیان تسلیت عرض میکنیم.

 نظر دهید »

غربت نهج البلاغه

22 اردیبهشت 1393 توسط مهدیس

نهج البلاغه بعد از قرآن ، بزرگترین كتاب ما است كه آن را نمی خوانیم و نمی شناسیم، چنانكه قرآن را نیز نمی شناسیم و آن را فقط ستایش می كنیم، می بوسیم و تبرك می دانیم. قرآن ونهج البلاغه را تجلیل و ستایش می كنیم، اما چه فایده و چه تاثیری می تواند داشته باشد، وقتی كه در آن تدبّر نمی كنیم. نهج البلاغه به اقرار اغلب دانشمندان و نویسندگان و ادبای معاصر، حتی عرب، بعد از قرآن، زیباترین متن عربی است. مجموعه ای در بردارنده سخنانی عمیق در كمال فصاحت و بلاغت و كتابی حاوی دستورات ارزشمند اخلاقی است. شاید ، 25 سال سكوت علی(علیه السلام) از همه سخنانی كه آن حضرت در دوران عمر خویش فرموده است؛ رساتر، بلیغ تر، زیباتر، اثر بخش تر و آموزنده تر باشد. سكوتی كه خطاب به همه انسان هاست، انسان هایی كه علی را می شناسند. بیست و پنج سال سكوت در نهایت سختی و سنگینی برای یك انسان، آن هم نه یك انسان گوشه گیر و راهب، بلكه یك انسان فعال اجتماعی. امام گاه با سخنانش حرف می زند و گاه با سكوتش، گاه با پیروزیش درس می دهد و گاه با شكستش. مخاطب امام ما هستیم و رسالت ما نیز معلوم است: شناختن این درس ها ، خواندن این سخنان و شنیدن این سكوت ها… میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب(ع)، مبارک باد . . .

 نظر دهید »

ام ابیها

14 فروردین 1393 توسط مهدیس

کوچه بنی هاشم پلاک سوم جمادی الثانی .باز هم ادرس را مرور میکنم .چه قدر بوی نامهربانی از این کوچه میاید ،توقف میکنم .به دنبال درب خانه میگردم.دری کبود و سینه سوخته به چشم میخورد اما باز باید بپرسم. کسی دارد رد میشود اما نه مثل ان روز که تمام اهل مدینه در ان ازمون رد شدند. میبخشید این همان دری نیست که در اتش جهالت و بی وفایی مسلمانان نامسلمان سوخت؟ این همان دری نیست که بوی دست پر مهر پیامبر میدهد؟ این همان دری نیست که ادمهای ان طرفش اهل بیت نامیده شده اند؟ سلام بر او روزی که به دنیا امد و سلام بر او روزی که در پیش چشمان اشکبار امیر مومنان در بستر بیماری با بدنی ازرده و پهلویی شکسته به شهادت رسید و سلام بر او در ان نیمه شب که بدن ازرده اش،غریبانه و مخفیانه به زیر خاک رفت و سلام بر او روزی که با ان جلال و عظمت به صحرای محشر میاید و به تمام اهل محشر امر میشود که چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر پیامبر عبور کند و به بهشت رود. همه محتاج شفاعت اویند،بار الها! ما رانیز از زمره دوستان و شیعیانش و درک کنندگان دوران ظهور فرزندش حضرت مهدی (ع) قرار ده .دورانی که امام عصر با تاسی به مادرش فاطمه زهرا(ع) نور و صفا و مهربانی را در پرتو بندگی خداوند ،در سراسر جهان میگستراند. ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم، مامور برای خدمت زهرائیم، روزی که تمام خلق حیران هستند، ما منتظر شفاعت زهرائیم

 نظر دهید »

کوچک شمردن گناه

13 اسفند 1392 توسط مهدیس

کسی که گناه را کوچک میشمارد و بی پروا ان را مرتکب میشود باید بداند با دو خطر بزرگ مواجه است اول انکه با عمل ناروای خویش به حریم رفیع باری تعالی اسائه ادب میکند و دوم انکه وقتی گناه را کوچک تلقی نمود در ادامه ان بی باک میشود و به تکرار ان اصرار میورزد وقتی هم معاصی صغیره به هم پیوست کبیره میشود و عذاب بزرگ الهی را در پی خواهد داشت

 نظر دهید »

یک درس

07 اسفند 1392 توسط مهدیس

روزی جوانی از حکیمی پیر ودنیا دیده خواست که واسش یه درس بیاد موندنی بده .حکیم از جوان خواست ظرف نمک رو بیاره پیشش بعد یه مشت از اون نمک رو داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست اون آب روسر بکشه .جوان فقط تونست یه جرعه کوچک از آب داخل لیوان رو بخوره اونم به زحمت
حکیم پرسید مزه اش چطور بود
جوان پاسخ داد بد جوری شور وتند اصلا نمیشه خوردش
حکیم از جوان خواست ظرف نمک رو برداره و اونو همراهی کنه . رفتن تا رسیدن کنار دریاچه حکیم از او خواست تا نمکها رو داخل دریاچه بریزد،بعد یک لیوان اب از دریاچه برداشت و داد دست جوان و از او خواست تا ان را بنوشد جوان به راحتی تمام اب داخل لیوان را سرکشید.
حکیم این بار هم از او مزه اب داخل لیوان رو پرسید.جوان پاسخ داد:کاملا معمولی بود حکیم گفت رنجها و سختیهای که انسان در طول زندگی با انها روبرو میشود هم چون یک مشت نمکه و اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هرچه بزرگتر و وسیع تر بشه میتونه بار اون همه رنج و اندوه رو براحتی تحمل کنه ، بنابراین سعی کن یه دریا باشی تا یه لیوان اب .

ما نیز در زندگی می بایست به اسوه صبر و شکیبایی، ام المصائب دشت کربلا که تمام سختی ها و مصائب را زیبا دید و فرمود:ما رایت الا جمیلا تاسی کنیم

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مهدیس

  • خانه
  • اخیر
  • جستجو
  • فهرست مطالب
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • فهرست تصاویر
  • آخرین نظرات
  • جزئیات صاحب وبلاگ
  • تماس
  • نقشه سایت

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • غدیریه
  • عالمه غیر معلمه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس